آن سالها، هر سال دو بار پاییز می آمد
۱۹ دی ۱۳۸۹
آن قدر زندگی میکنم تا خسته شوم. بعد میخزم درونِ آغوشت، خستگیهایم بخار شوند و زندگی باز دوست داشتنی شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر