آن سالها، هر سال دو بار پاییز می آمد
۱۷ فروردین ۱۳۸۹
تو ايستگاه امام خميني
شاهين نجفي تو گوشش داد مي زد
آدما هل ش مي دادن
بچه فال فروش آستينشو مي کشيد
زناي دست فروش شورت مي کردن تو چشماش
اعتبار بيليطش تموم شده بود
دستگا قرمز شد
يهو همه جا آژير کشيد
ريختن کشتنش
رستگار شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر