۲۸ اسفند ۱۳۸۸

می بینی که دورم , تو خوش باش


حيف که در بهشت کسی عرق نمی خورد . آن نهرهای مکدر شير و عسل از اين هر روز متروک و اه بر من بهتر نيست . به محدوده ی مستطيل رفقام افزوده شده . از اين سرمايه خوش ام . به غير آن نام هايی که اطراف تو اند ونادانی من بر آنها زياد است و نمی دانم کی اند و به درک اما مدام در قياس خودم با خودم ام . در اطمينان زياد تو به تو در عجب نيستم اما زياد هم بر من محتمل نيست . يعنی من نمی توانم از آن به خودم راه بگشايم .
"ن" / 1383

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر